«ژولی» دختر بی نهایت زیبای یک نجیب زادهی فرانسوی ست که هر نگاهی را به خودش خیره میکند.زمانی که همراه پدرش برای تماشای رژه به عمارت توئیلری میروند آغاز رژه نزدیک است و درب های عمارت در حال بسته شدن هستند اما افسر جوانی که ژولی به او از قبل علاقه دارد به آنها کمک میکند که جایگاه خوبی در میان ازدحام جمعیت پیدا کنند.پدر که دخترش را همچون جواهری ارزشمند میداند به این عشق بدبین است،پدر و دختر کشمکشی را میگذرانند و در نهایت اندکی بعد ژولی و ویکتور ازدواج میکنند. اما کمی بعد ژولی درگیر ماجرای عاشقانه دیگری میشود و اشتباههای بزرگتری رقم میخورد…
دیدگاه خود را بنویسید